رمان +18
رمان +18

رمان +18

..

رمانIm Love( پارت6)

بهش گفتم چیکار میکنی

_حرف نزن

شلوارشو کشید پایین اومد سمتم لبامو برای چند بار لیس زد

بعد دستاشو برد طرف سینه هام لباسمو در اورد

 منو انداخت زمین و از پشت شروع کرد به  تلمبه زدن


_اخی جوووون

نکن ای اخ

_ساکت خوش میگذره


برای چند دقیقه تو اون حالت بودیم بعد

بهم گفت پشت کن برگشتم رفت سوراغ سینه هام هی فشار میداد و درد داشت


نکن امیر


_هیسس


بعد رفت سوراغ بهشتم دستی کشید و زود تلمبه زد

ای اخ اایییی


-جوووون وای


بعدش منو تو بقلش برد توی ماشین


امیر این چه کاری بود کردی


_کیف کردی


اره ولی دختر بودنمو ازم گرفتی


_نمیدونی چه حالی داشت


منو برسون خونه


_چرا وایسا


حرف نزن عوضی


مجبور شد در هارو قفل کنه ببرتم خونه خودش


_بیا بغلم ببرمت اتاقم بخواب


منو برد اتاقش چشام گرم شد خوابیدم صبح که بیدار شدم دیدم توی بغلش لخت خوابیدم


امیررررر


_هان


من چرا لختم


دیشب لباسات پر ترشح بود بو میدای در اوردم


وایی


سری ازخواب پرید


-چیشده


جلو نیا بیشور شکمم در میکنه


_بیا بغلم


رفتم بغلش دیدم دستش تو سینه هامه نخواستم برداره


امیر



_جونم


دوست دارم


یه دعفه منو پرت کرد روی تخت و خودشم  کنارم خوابید


امیر کلاس داریما


-گور باباش به سارا زنگ بزن بگو به ننت نگه



تا ظهر عشق حال کنیم؟


_اره از اوناش

نظرات 1 + ارسال نظر
ارزو سه‌شنبه 17 اسفند 1400 ساعت 13:43

جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد