فرداش منو امیر با مادرش عاطفه جون و مادرم رفتیم برای انتخاب حلقه لباس اینا
بعد خرید امیر ارو رسوند خونه مامان امیر هم اومد خونه ما تا وسایل هارو ببریم
_دنیا
بله امیر
-بیا کارت دارم
رفتم جلو پنجره ی ماشینش
_به مامانت بگو ما بریم بیایم
کجا
_برو بگو میگم
رفتم گفتم و ما رفتیم خونه امیر
_امیر چرا اومدیم خونت
میرم حموم
_وا
وا نداره توم میای
لخت شدیم رفتیم تو حموم اب رو باز کرد زیر دوش لبامو لیس میزد بعدش دستاشو گذاشت رو سینه هام و فشار داد
نوبت توعه
نشستمو کیرشو لیس زدم
جوووون
بعد اینکارا از حموم در اومدیم و رفتیم خونه ما
-امیر
جونم
-ما بعد عروسی هم اینکارارو میکنیم
تو زن مایی ها نا سلامتی
_خخخ
پیاده شدم رفتم خونه
سلام مامان سلام عاطفه جون
رفتم بالا اتاقم گوشی رو برداشتم یه ناشناس پیام داده بود
خوشبخت بشی
هنوز کسی نمیدونست که این کی بود اخه
دوباره دیدم نوشت
امیر خیلی جذابه
دیگه ترسیدم نمیدونستم این کیه کیه که اسمشو میدونه