رمان +18
رمان +18

رمان +18

..

رمانIm Love( پارت9)

فرداش منو امیر با مادرش عاطفه جون  و مادرم رفتیم برای انتخاب حلقه لباس اینا


بعد خرید امیر ارو رسوند خونه مامان امیر هم اومد خونه ما تا وسایل هارو ببریم


_دنیا


بله امیر


-بیا کارت دارم


رفتم جلو پنجره ی ماشینش


_به مامانت بگو ما  بریم بیایم


کجا


_برو بگو میگم

رفتم گفتم و ما رفتیم خونه امیر


_امیر چرا اومدیم خونت


میرم حموم


_وا


وا نداره توم  میای


لخت شدیم رفتیم تو حموم  اب رو باز کرد زیر دوش لبامو لیس میزد بعدش دستاشو گذاشت رو سینه هام و فشار داد


نوبت توعه


نشستمو کیرشو لیس زدم


جوووون



 بعد اینکارا از حموم در اومدیم و رفتیم خونه ما


-امیر


جونم


-ما بعد عروسی هم اینکارارو میکنیم



تو زن مایی ها نا سلامتی



_خخخ



پیاده شدم رفتم خونه


سلام مامان سلام عاطفه جون


رفتم بالا اتاقم  گوشی رو برداشتم یه ناشناس پیام داده بود


خوشبخت بشی


هنوز کسی نمیدونست که این کی بود اخه

دوباره دیدم نوشت


امیر خیلی جذابه


دیگه ترسیدم نمیدونستم این کیه کیه که اسمشو میدونه